امه الله همسري نيکو بود شوهرش وابستهٍ نيمرو بوداوشلوغ باشد سرش درکار وبهمسرش اما سرش بي مو بوددکتري باشد که در وقت عملسهم بيمارش خم ابرو بودبا عمر بحث وتبادل مي کندناجي کردش ولي کمرو بود افتخار بندگي چون مهره ايگاه گاهي همره يارو بودتوي وب روزي عمر با عربدهحربه اش چيزي چنان چاقو بودبعد توحيد گر نبوت ميرسدکار دين بنگر چسان وارو بودريگي وزرقاوي وديگر ددان اينطرف بن باز چون يابو بودشکريزدان کار شيعه روبراستچاره ٍ وهابيت جارو بود