{نظامي گنجوي}:
صديق به صدق پيشوا بود/فاروق ز فرق هم جدا بود
و آن پير حيائي خدا ترس/ با شير خداي بود همدرس
به مهر علي گرچه محکم پيم / ز عشق عمر نيز خالي نيم
ابوالقاسم فردوسي
چه گفت آن خداوند تنزيل و وحي / خداوند امر و خداوند نهي
که خورشيد بعد از رسولان مه / نتابيد بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار / بياراست گيتي چو باغ بهار
پس از هر دو آن بود عثمان گزين / خداوند شرم و خداوند دين
چهارم علي بود و جفت بتول / که او را به خوبي ستايد رسول
صحابان او جمله اخير بودنند / همه هر يکي همچو اختر بودنند
وليکن ازيشان چهار آمدند / که در دين حق پايدار آمدند
ابوبکر صديق شيخ عتيق / که بُد روز و شب مصطفي را رفيق
پس از وي عمر بُد که قيصر به روم / ز سهمش نياراست خفتن به بوم
سيُم، مير عثمان دين دار بود / که شرم و حيا زو پديدار بود
چهارم علي ابن عم رسول / سر شيرمردان و جفت بتول
از آزار اين چار، دل را بتاب / که آزارشان دوزغ آرد به تاب
و
و
و ...
منابع ابيات شعر : نرم افزار گنجور
---------------------------------------------------------------------
اين ها مواضع شاعران و اديبان زبان پارس در مقابل صحاب ارجمند رسول نازنين (ص) رضي الله اجمعين و من تبعه بإحسان الي يوم الدين
........................
اين هم موضع آيت الله العظمي ها و عظامير و به قول خودم آخوندهاي امروز عصر ايران
------------------------------------------------------------------------
شايد که پند بگيريد "ولکن اکثرهم لا يعلمون"