• وبلاگ : شيعيان اهل سنت واقعي
  • يادداشت : مناظره با اهل سنت
  • نظرات : 12 خصوصي ، 314 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اقا مهدي ايا مي خواهي حقيقت نام گذاري فرزندان علي امير المومنين به نام هاي ان سه تن چه بوده است ؟

    پس نظر ما در مورد اين مساله اين است و اين عمل امير المومنين به اين شكل توجيه مي شود

    در مورد عمر بن علي بيان خواهيم كرد كه حضرت اين نام را انتخاب نكرده‌اند و خليفه دوم اين نام را انتخاب كرده است و همين طور ابوبكر يك كنيه است نه نام و نام عثمان بن علي هيچ ربطي به خليفه سوم نداشته و بلكه حضرت به علت علاقه به عثمان بن مظعون فرزند خود را عثمان نام نهادند.



    عمر بن علي
    در نامگذاري فرزند اميرمومنان علي (ع) به نام «عمر» هيچ اختلافي بين مورخين ديده نمي‌شود و جاي هيچ ترديدي نيست، اما سوال اصلي اينجاست كه انگيزه اين نامگذاري چه بوده است. پيروان مكتب خلفا اين نامگذاري را نشان دهنده محبت اهل بيت نسبت به خلفا مي دانند، در حاليكه اسناد معتبر تاريخي وجود چنين رابطه دوستانه‌اي را به شدت انكار مي‌كنند.
    مسلم بن حجاج نيشابوري در كتاب معروف خود «صحيح» نقل مي كند: خليفه دوم در حضور افرادي چون عثمان و عبدالرحمان بن عوف و ... خطاب به عباس عبدالمطلب و اميرمومنان علي (ع) مي گويد:
    «ابوبكر از دنيا رفت و من جانشين پيامبر و ابوبكر مي‌باشم پس شما دو نفر مرا دروغ گو، گناهكار ، حيله گر و خائن مي دانيد
    (صحيح مسلم جز 5 ص 151 «فَرَأَيْتُمَانِى كَاذِبًا آثِمًا غَادِرًا خَائِنًا»)
    آنچه بيان شد تنها يك نمونمه از روابط اميرمومنان علي (ع) با خليفه دوم بود (انشا الله موارد بيشتر را در بحث بيعت و مشورت خواهيم آورد) كه تدبر در آن شما خواننده فرهيخته را به اين نتيجه مي رساند كه دليل اين نامگذاري چيز ديگري است و رابطه دوستانه‌اي بين اميرمومنان علي (ع) و خليفه دوم وجود نداشته است.
    مدارك معتبر تاريخي قضاوت در اين موضوع را براي ما آسان مي كند (كه ما تنها به ذكر دو نمونه اكتفا مي‌كنيم):
    بلاذري مورخ مشهور اهل سنت در كتاب انساب الاشراف خود مي نويسد «عمر بن خطاب، عمر بن علي را به اسم خود نام نهاد.»
    (انساب الاشراف ج 1 ص 297 « وكان عمر بن الخطاب سمّى عمر بن علي باسمه»)
    ابن حجر عسقلاني در كتاب «تهذيب التهذيب» سخن بلاذري را تاييد كرده و مي‌گويد: ‌«هنگاميكه از «صهبا بنت ربيعه» فرزند پسري براي اميرمومنان علي (ع) متولد شد عمر بن خطاب نام اين فرزند را «عمر» ناميد.»
    (تهذيب التهذيب ج 7 ص 426 « أن عمر بن الخطاب سماه»)
    شايد سوال شود كه تغيير نام يك فرد چندان هم ساده نمي‌باشد و چطور مي توان پذيرفت كه خليفه دوم نام خود را بر فرزند اميرمومنان علي (ع) بگذارد و نام اصلي ايشان از خاطرها پاك شود؟
    بايد گفت اين كار عمر قربانيان ديگري هم داشته است كه ما تنها به ذكر يك نمونه اكتفا مي‌كنيم:
    ابن اثير جزري در «اسد الغابه» مي نويسد : «عبدالرحمن در دامان عمر بزرگ شد و اسم او ابراهيم بود ، پس عمر اسم او را تغيير داد همان زماني كه اسم افرادي كه به نام‌هاي پيامبران خوانده مي‌شدند را تغيير مي‌داد، او را عبدالرحمان ناميد.»
    (اسد الغابه ج 1 ص 689 «ونشأ عبد الرحمن في حجر عمر وكان اسمه إبراهيم فغير عمر اسمه لما غير أسماء من تسمى بالأنبياء وسما عبد الرحمن»)
    شايد كسي در مقام پاسخ بگويد اميرمومنان مي‌توانست با اين عمل خليفه دوم مخالف كند و نام دلخواه خود را براي فرزندش انتخاب كند؟!!! پاسخ به اين سوال نياز به رفتار شناسي خليفه دوم دارد:
    طبري در كتاب تاريخ خود مي نويسد: «او اولين كسي بود كه شلاق در دست گرفت.»
    (رسول جعفريان، تاريخ سياسي اسلام ج 2 ص 71 به نقل از تاريخ طبري ج 4 ص 209 و طبقات الكبري ج 3 ص 282)
    ابن جوزي از ابن عباس نقل مي كند: «من براي پرسيدن يك سوال از عمر ، دو سال صبر كردم، مانع پرسيدن من، ترس از عمر بود.» (تاريخ عمر بن خطاب ص 126)
    ابن حزم اندلسي مي گويد : «خشونت عمر به حدي رسيد كه ابن عباس در زمان او ، جرات ابراز حكم شرعي ارث را نداشت و وقتي بعد از مرگ عمر بر خلاف نظر وي در زمينه ارث سخن گفت و به او اعتراض شد كه چرا در زمان عمر نمي گفتي پاسخ داد به خدا قسم از او مي ترسيدم.» (المحلي ج 8 ص 279 و 280)
    و ...
    همين برخوردها را مي توان به عنوان مانعي بر سر راه اعتراضات نسبت به عمل خليفه (در مورد تغيير نام) به شمار آورد.

    ابوبكر بن علي
    ابوبكر كنيه است و نام نيست و همين دليل كافي است كه نشان دهد اين نامگذاري دليلي بر روابط دوستانه بين خليفه اول و اميرمومنان علي (ع)‌ نيست. زيرا در ميان عرب دلايل متعددي براي انتخاب كنيه يك فرد وجود دارد براي مثال رايج بودن همراهي يك كنيه با يك اسم در يك مقطع خاص زماني و يا مطلوب بودن اين همراهي در نظر اطرافيان آن فرد. از اين رو شناسايي «نامِ» ابوبكر بن علي از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.
    در حقيقت در اينكه نام اصلي ابوبكر بن علي چه بوده است بين مورخين اختلاف نظر است، برخي مانند احمد خوارزمي مي‌گويند نامش «عبدالله» مي‌باشد، برخي ديگر مانند مسعودي مي‌گويند نامش «محمد» مي‌باشد،‌ گروهي ديگر مانند مقريزي مي‌گويند نامش «عبدالرحمان» مي‌باشد و دسته‌اي هم مانند ابوالفرج اصفهاني بر اين باورند كه نام او نامشخص است.
    اما به قرائني كه ما به دليل طولاني نشدن مطلب، از ذكر آنها خودداري مي كنيم، ديدگاه اول درست بوده و «نامِ» ابوبكر بن علي «عبدالله» مي‌باشد.
    همانطور كه ذكر شد يكي از رايج ترين دلايل انتخاب يك كنيه، همراهي عرفي آن با يك اسم معين و يا مطلوبيت اين همراهي نزد مردمان يك عصر خاص مي باشد.
    پس مي توان گفت كه نام عبدالله نيز پس از به خلافت رسيدن خليفه اول (نام خليفه اول عبدالله بن عثمان مي‌باشد) ، با كنيه ابوبكر قرين گرديده و به همين دليل اين كنيه از سوي اطرافياني كه اين همراهي مورد پسندشان بوده بر فرزند اميرمومنان علي (ع) اطلاق گرديده است.
    ذكر اين نكته حائز اهميت است كه انتخاب كنيه براي فرزند در ميان عرب در انحصار پدر نمي‌باشد و ديگران مي‌توانند براي يك فرد كنيه انتخاب كنند. پس نمي‌توان به طور قاطع گفت كه اميرمومنان علي (ع) كنيه ابوبكر را براي فرزند خويش انتخاب كرده‌اند.
    جهت شناخت اطرافيان اميرمومنان علي (ع) كه كنيه فرزند ايشان را ابوبكر نهادند در ابتدا بايد سال تولد ابوبكر بن علي را بدانيم و سپاس با رفتار اطرافيان اميرمومنان علي (ع) در آن زمان آشنا شويم.
    طبق اسناد تاريخي كه سن ابوبكر بن علي را بيست و پنج سال ذكر كرده‌اند و اينكه وي در واقعه عاشورا به شهادت رسيده است مي‌توان نتيجه گرفت او در سال سي و پنج هجري يعني اولين سال خلافت ظاهري امير مومنان علي ‌(ع) به دنيا آمده است.
    اما براي رفتارشناسي اطرافيان اميرمومنان علي (ع) در آن زمان (ولادت ابوبكر بن علي) به ذكر دو نمونه اكتفا مي‌كنيم:
    1) «چون خوارج از كوفه بيرون رفتند ياران علي به نزدش آمدند و با او بيعت كردند و گفتند ما دوستان دوست تو و دشمنان دشمن تو هستيم. حضرت شرط كرد كه با آنان بر سنت رسول خدا عمل كند ربيعه بن ابي شداد خثعمي كه در جنگ‌ها جمل و صفين در ركابش جنگيده و پرچمدار قبيله خثعم بود نزد حضرت آمد حضرت به او گفت براساس كتاب خدا و سنت رسول خدا بيعت كن. ربيعه گفت : براساس سنت ابوبكر و عمر . حضرت به او فرمود: واي بر تو اگر ابوبكر و عمر بر خلاف كتاب خدا و سنت رسول خدا عمل كرده باشند از حق به دور بوده‌اند . سپس ربيعه با حضرت بيعت كرد.» (الامامه و السياسه ج 1 ص 146)
    2) «اشعث بن قيس در انتخاب ابوموسي اشعري براي حكميت به اميرمومنان علي (ع) گفت: اين ابوموسي است فرستاده مردم يمن به نزد رسول خدا و متولي غنايم ابوبكر و كارگزار عمر بن خطاب.» (الامامه و السياسه ج 1 ص 130)
    اسناد تاريخي مذكور به روشني بيانگر گرايش و علاقه جمع كثيري از اطرافيان اميرمومنان علي (ع) به خليفه اول و دوم است.
    همين برخوردها را مي‌توان مانعي بر سر راه اعتراض حضرت به دخالت اطرافيانش، در مورد انتخاب كنيه براي فرزندش، به شمار آورد.

    عثمان بن علي
    اسناد و مدارك معتبر تاريخي دليل اين نامگذاري را براي ما بيان مي‌كند و نشان مي‌دهد هيچ رابطه‌اي ميان نام خليفه سوم (عثمان بن عَفّان) و نامگذاري فرزند اميرمومنان علي (ع) به نام «عثمان» وجود ندارد.
    در تهذيب الانساب درباره مجاهدين جنگ بدر آمده است: «از جمله آنان عثمان بن مظعون مي‌باشد همان كسي كه اميرمومنان علي بن ابيطالب (ع) فرزندش را به اسم او نامگذاري نمود.» (تهذيب الانساب ص 27)
    ابوالفرج اصفهاني از قول اميرمومنان علي (ع) نقل مي‌كند: «همانا او را به اسم برادرم عثمان بن مظعون نامگذاري نمودم.» (مقاتل الطالبين ص 55 و بحار الانوار ج 45 ص 38)