اي كـه از روي تعصب آمـدي اي كه با ياران پيغمبـر بــدي
اعتقادات تو روي قصه هاست آزمايش گر شــود راحت ردي
در قيامت رو سياه و شرمسار نا اميد از رحمت و از احمــدي
روي حـرف يكسري مداح خر آتش كينه چرابرجـــانزدي
موجـب اسلام تـو فاروق بود از حسودي تهمت و بهتان زدي
مثـل شيطان مي شوي تو دوزخي رانـده و مطـرود نـور ايـزدي