چهل روز گذشت.
نيزه هاي شکسته، دسستهاي قلم شده، سرهاي از تن جدا، مرکبهاي بي سوار، لخته هاي خون، کودکان يتيم، صورتهاي سيلي خورده، تنهايي زخم خورده از تازيانه و پاهايي خراشيده از خارهاي صحرا، گوش زخمي از براي گوشواره، انگشت قطع شده براي انگشتر و حنجري که از کوچکي بر نيزه قرار نداشت و ...
همه گذشت.
اما گويا هنوز بيرق علمدار زمين نخورده هنوز پرچم نهضت پا برجاست.هنوز بارقه هاي اميد ميدرخشد.
بار اللها ما را هميشه در سايه اين پرچم نگهدار و دست ما را از دامن اهل بيت کوتاه نگردان.
اللهم عجل لوليک الفرج