اهانت دجالان به علی بن ابیطالب (ع) - شیعیان اهل سنت واقعی
|
محمد علی ( جمعه 87/3/17 :: ساعت 5:50 عصر )
اهانت دجالان به حضرت علی (ع) در آستانه فرا رسیدن شهادت مظلومانه دختر پیامبر ، فاطمه زهرا (س)، متاسفانه شاهد اهانت و توهینهای فراوان دجالانی هستیم که به دروغ نام خود را مسلمان و پیرو سنت رسول الله گذاشتهاند. اینان به زعم خودشان برای دروغ جلوه دادن شهادت حضرت فاطمه و نیز افسانه خواندن این ماجرای متقن تاریخی، اهانتهایی به علی (ع) و نیز فاطمه زهرا میکنند که زبان از بیان آن شرم دارد. و جالب اینکه در نوشتههای خود دائما شیعه را متهم میکنند که به اهل بیت توهین میکنند؟! بنده در این مطلب با اشاره به احادیث مجعولی که در کتاب این دجالان وجود دارد، خواهم نوشت که چه کسانی به خاندان رسول خدا و اهل بیت پیامبر توهین میکنند بزرگ جلوه دادن شخصیتها تئوری بزرگ جلوه دادن شخصیتها، یکی از مهمترین مسائلی است که در طرح اهل سنت آمده است. چرا که بر اساس آن توانستند امت را به سوی خط دیگری که دشمن اهل بیت است، سوق بدهند. اگر نبود آن مقامی که برای ابوبکر ساختند و او را بر تمام شخصیتهای امت برتری دادند و اگر نبود منزلتی که برای عمر درست کردند که گاهی مقامش را از مقام پیامبر نیز بالاتر دانستند و اگر نبود مقام عایشه و ابوهریره و ابن عمر، و اگر نبود تئوری عدالت صحابه و عشره مبشره، هرگز مقام امام علی اینقدر پایین نمیآمد و هرگز درجه ابوذر و سلمان و عمار و حذیفه و دیگر یاران و شیعیان علی کاسته نمیشد. آری نصوصی که درباره حضرت علی(ع) وارد شده است، تمام اقوال و روایات دیگری را که درباره ابوبکر و عمر و عثمان، عایشه و دیگران نقل شده است، ویران و منهدم میکند. از اینجا بود که این قوم به خاطر پر کردن نقصی که در نصوص بود و شخصیتشان را تایید نمیکرد، به تئوری اجماع و عدالت، روی آوردند. زیرا با اجماع توانستند روایاتی را مطرح کنند که دیگران را در برابر امام علی، مقام والا ببخشند! هدف از بزرگ جلوه دادن اینان، وادار کردن امت بود که پیروی از افراد خاصی نماید و از سوی دیگر امت را بقبولانند که اشخاص معینی را رد کند و به فراموشی بسپارد. کوچک کردن شخصیت امام علی اینان به بزرگ کردن شخصیتهای خود بسنده نکردند، بلکه تمام سعی و تلاششان را به کار بردند که امام علی را کوچک و تحقیر کرده و ازمقام و منزلتش بکاهند و از این روی روایاتی را از زبان رسول خدا نقل کردند که علی را بیارزش جلوه داده و امت را قانع میکند که به همان منزلتی که خود برایش وضع کردند اکتفا کند. بخاری نقل میکند که رسول خدا بر منبر رفت و گفت: « فرزندان هشام بن مغیره از من اجازه گرفتند که دخترشان را به ازدواج علی بن ابیطالب درآورند. من هرگز اجازه نمیدهم اجازه نمیدهم اجازه نمیدهم مگر این که فرزند ابوطالب دخترم را طلاق دهد. چرا که فاطمه پاره تن من است هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر که او را نگران کند مرا نگران کرده است» در روایت دیگری علی دختر ابوجهل را با وجود فاطمه در منزلش، خواستگاری میکند! احمد بن حنبل روایت میکند: رسول خدا بر علی و فاطمه وارد شد و آنها را برای نماز بیدار کرد. سپس به خانهاش بازگشت و مقداری از شب را نماز شب خواند اما صدایی از آنها نشنید. دوباره بازگشت و بیدارشان کرد و گفت برخیزید و نماز بخوانید. علی نشست و با دستانش چشمش را مالید و گفت به خدا قسم ما نمازی به جز نماز واجب نمیخوانیم. روحمان نیز در دست خدا اگر خواست بیدار میشویم!! ( یعنی لزومی ندارد که تو ما را برای نماز بیدار کنی!) رسول خدا ناراحت شد و از آنجا بیرون آمد و با دستش بر ران خود میزد و سخن علی را تکرار میکرد! ترمذی از علی نقل میکند که گفت : زیاد از من مذی خارج میشود از رسول خدا حکمش را پرسیدم گفت : منی غسل دارد و مذی فقط وضو دارد. و بخاری نقل میکند که علی و عباس بر عمر وارد شدند. عباس گفت یا امیرالمومنین بین من و این مرد قضاوت کن. نزاع آنها در مورد اموالی بود که از بنینضیر گرفته شده بود. پس علی و عباس شروع کردند به هم ناسزا گفتن و فحش دادن!! و ازمحمد بن حنفیه نقل میکند که گفت: از پدرم (علی) پرسیدم چه کسی برترین مردم است پس از رسول خدا ؟ گفت: ابوبکر و سپس عمر! پس گفتم تو چه میشوی؟ گفت : من تنها یک نفر از مسلمانانم! از این روایات و بسیاری دیگر از آنها، به این نتایج میرسیم: امام علی عمدا پیامبر را اذیت کرد و سخنش را گوش نکرد و نماز نخواند! امام علی با رسول خدا لجاجت کرد و درخواستش را برای خواندن نماز رد کرد! شهوت جنسی بر علی غلبه داشت! علی احکام وضو را نمیدانست! علی هیچ چیز از علم پیامبر را به ارث نبرده بود! علی خلافت ابوبکر و عمرو عثمان را اقرار میکرد! علی شهید نبود! مشروعیت علی برگرفته از مشروعیت عمر بود! ( چرا که عمر شهادت داد که پیامبر قبل از رحلت از علی راضی بود!!) علی سنت خلفای سه گانه پیش از خود را پذیرفته بود! علی به خاطر پول عموی رسول خدا را فحش داده بود! علی اعتراف کرد به برتری ابوبکر و عمر و عثمان بر خودش! یعنی اعتراف دارد به صحیح بودن خلافتشان! و این با روایاتی که خود اهل سنت نقل کردهاند و رخدادهای تاریخی کاملا مغایرت و تناقض دارد. پس نقل چنین روایاتی هیچ انگیزهای ندارد جز شکستن قداست امام علی در اذهان مسلمین و متزلزل ساختن مقام والایش در قلوب آنان. حال باید از آنان پرسید که: آیا این همان علی است که شب هجرت با وجود خطرات فراوان و برای حفظ جان رسول خدا در بستر ایشان خوابید؟ آیا این همان علی است که در جنگهای خندق و خیبر آنهمه از خود رشادت نشان داد؟ آیا این همان علی است که در جنگ احد با آنکه بسیاری از صحابه فرار کردند، او در کنار پیامبر ماند؟ آیا این همان علی است که رسول خدا او و فاطمه و حسنینش را برای مباهله با مسیحیان نجران با خود برد؟ آیا این همان علی است که پیامبر در حقش فرمودند : « علی همواره با حق است و حق هم با علی» آیا این همان علی است که در ماه رمضان و به هنگام عبادت در مسجد به شهادت رسید؟ افضلیت علی (ع) بر سایرین بسیاری از فضائل و مناقبی را که شیعیان درباره علی بن ابیطالب نقل میکنند دارای سند و مدارک واقعی است که در کتابهای صحیح و مورد اطمینان اهل سنت هم نوشته شده است و نه تنها از یک راه بلکه از راهها و سندهای گوناگون نقل شده است که دیگر جایی برای دودلی باقی نمیماند. بسیاری از اصحاب، روایتهای بیشماری را در فضائل امام علی نقل کردهاند تا آنجا که ابن حنبل میگوید: « هیچ یک از اصحاب رسول خدا، دارای آنقدر فضائل زیاد نیست جز علی بن ابیطالب» ( مستدرک حاکم ج 3 ص 107- مناقب خوارزمی ص 3 و 19 – تاریخ الخلفا سیوطی ص 168 – صواعق المحرقه ص 72 – تاریخ ابن عساکر ج 3 ص 63 شواهد التنزیل حسکانی حنفی ج 1 ص 19) قاضی اسماعیل و نسایی و ابوعلی نیشابوری هم می گویند: « روایتهایی با سندهای درست در حق هیچیک از اصحاب نیامده است، جز آنچه در حق علی (ع) آمده است.» ( ریاض النظره طبری ج2 ص 82 – صواعق المحرقه ابن حجر ص 118 و ص 72) و این درحالی است که امویان مردم را در قلمرو حکومت اسلامی، وادار به دشنام و نفرین علی کرده و از ذکر هر فضیلتی برای او قدغن نموده و حتی نمی گذاشتند کسی نام علی را بر خود یا فرزندانش بگذارد و علیرغم این انکارها و مخالفتها، فضائل و مناقبش، جهان را فرا گرفته است. و در این باره امام شافعی میگوید: « در شگفتم از مردی که دشمنان، کینه توزانه، فضائلش را پنهان داشتند و دوستانش از ترس آشکار نکردند. با این حال آنقدر فضیلت برای او ذکر شده که زمین وآسمان را پر کرده است. »
| |||||
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ |
|||||
|