• وبلاگ : شيعيان اهل سنت واقعي
  • يادداشت : محمد تيجاني دروغگو يا راستگو؟!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 70 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + چرا پيامبر جانشين ..... 

    اين مثل لقمه از پشت گردن خوردن است پس از هزار و يك دليل آخر مي رسند به حرف ما. جاي خنده دار قضيه اينجاست كه در كشور ايران وقتي خميني مرد كسي را به جانشيني خود انتخاب نكرد و شايد خواست خدا بود كه اينطور شود از يك طرف منتظري را بركنار كرده بود و از طرف ديگر جانشين رسمي نداشت و بعد بزرگان ايران آمدند و يك رهبر جديد برگزيدند كه نامش خامنه اي است. خامنه اي حكم رهبري خود را نه از خدا گرفت ونه از مهدي و نه حتي از رهبري قبلي.

    خوب آدمهاي حسابي آن چيزي را كه غير ممكن ميدانستيد و ميگفتيد محال است پيامبر انجام دهد رهبر شما و رئيس نظام شما انجام داد.

    مي گويند: اگر خميني جانشيني انتخاب نكرد براي اين بود كه قانون اساسي وجود داشت مجلس خبرگان بود و در سايه دستورات آن رهبر انتخاب مي شد كه شد.

    در جواب مي گوييم ( يعني قانون اساسي شما از قرآن دقيق تر بود در قرآن آمده كه مسلمانها امور خود را با شوري اداره كنند و بر اساس آن دستور، مردم در امر خلافت شوري كردند و اكثريت قريب به اتفاق بر حضرت ابوبكر متفق شدند. و آنكس هم كه قبول نكرد نه كودتا كرد نه دست به شمشير برد. يا سكوت كرد يا به سفر رفت. و اين قانون شورا است.

    البته قصد ندارم وارد سياست شوم تنها هدفم اين است تابيان كنم كه اهل تشيع نمي توانند به عقايد خود جامه عمل پوشانند حتي وقتى حكومت از آن آنها هم باشد نمى توانند. چون با جوهر عقيده آنها، تضاد عجين شده و هر كس ميداند كه در عمل دو چيز متضاد واقع نمي شوند. و لو آنكه بصورت تئوري بتوان آنرا بيان نمود.

    اما نمي خواهيم از جواب به اين سوال كه چرا پيامبر خليفه اي برنگزيد طفره برويم ما دلايل زيادي داريم كه عدم انتخاب جانشين توسط پيامبر را توضيح ميدهد از آن جمله.

    (1) پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) قوم را بدون راهنما رها نكرد زيرا در بين آنها قرآن باقي ماند و اين كتاب آسماني داراي اين خصوصيت بود و هست و خواهد بود كه كتابي آسان و قابل فهم و استفاده براي همه است خداوند(جل جلاله ) 4 بار دريك سوره اين آيه را تكرارأ آورده است.

    (وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ) سورة القمر آية 17 22 ـ 32 ـ40

    (و براستيكه آسان گردانيديم قرآن را براي پند گيري پس آيا هست كسي كه پند گيرد؟)

    و اين هم ويژگي خاص قرآن است كه نه دستخوش تحريف شده و نه مي شود و نه خواهد شد گمان نمي كنيم در اين باره كسي جرات كند حرف ديگري بزند پس قرآن و عملكرد رسول خدا كه در كتب حديث جمع شده چراغي فروزان براي رهنماي امت بودند و اين سخن اساسأ غلط است كه بگوييم ( امت چون رمه اي بي چوپان رها شده اند ).

    (2) دوماً در قرآن و سنت امر شده كه مسلمانها در امور خويش با يكديگر مشورت كنند خداوند (جل جلاله) در قرآن ميفرمايد:

    (َأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ) سورة الشوري آية 38

    ( مومنان) كارهايشان را در بين خويش با مشوره انجام ميدهند )

    و آنها نيز پس از رحلت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) چنين كردند وعملأ نيز موفق شدند.

    1. بايد دقت كنيم كه در عدم انتخاب جانشين مستقيم، حكمت بزرگي وجود دارد براي درك آن نياز به توجه و فهم است:

    هنگاميكه حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) درقيد حيات بودند چند بار براي خود جانشين و نائب برگزيدند مثلأ وقتي براي غزوه اي تشريف ميبردند كسي را به جانشيني در مدينه ميگذاردند يا برعكس هنگاميكه خودشان با لشكر نمي رفتند كسي را از جانب خود امير لشكر ميكردند. دريكي از اين جنگها خالد بن وليد فرمانده سپاه بود او به كفار حمله كرد يكي از كفاركه مرگ خود را نزديك ميديد داد زد:

    ( لااله الاالله محمد رسول الله )

    اما حضرت خالد اعتنايي نكرد و او را كشت وقتي حضرت خالد برگشت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) واقعه را كه شنيدند بشدت ناراحت شدند و چهره شان سرخ شد و بارها به خالد فرمودند اي خالد آيا قلبش را شكافته بودي و ديده بودي كه دروغ مي گويد آنقدر اين جمله را تكرار كردند تاحضرت خالد در دلش گفت. (اي كاش بس ميكردند )

    بعد حضرت رسول (صلي الله عليه و آله و سلم) دستور دادند كه ديه خون آن فرد را به اهلش بدهند بعد فرمودند.

    ( خدايا من ذمه خون آن شخص را قبول نمي كنم )

    چرا حضرت اين حرف را زدند؟ از اول نيز ذمه خون آن شخص بگردن حضرت خالد بود از اول هم به حضرت محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) ربطي نداشت؟ نه اينطور نيست بهرحال خالد اميرمنتخب حضرت محمد(صلي الله عليه و آله و سلم) بود و به زبان ديگر جانشين ايشان در بين لشكر بود پس دستور خالد مثل دستور پيامبر بود و عمل او عين عمل رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم).