حافظ چه زيبا سروده است که :
حافظ زجان محب رسول است و آل او
حقاً بدين گواست خداوند داورم
بس کن حديث غار که عار است نزد عقل
آن حزن و بي قراري شيخ معمرم
مير من آن امام باشد که فرمانش برده مار
من اين امام مار گزيده کجا برم