اين هم هنر نويسنده يكي از صحاح شما:
بخاري نقل ميکند که رسول خدا بر منبر رفت و گفت: « فرزندان هشام بن مغيره از من اجازه گرفتند که دخترشان را به ازدواج علي بن ابيطالب درآورند. من هرگز اجازه نميدهم اجازه نميدهم اجازه نميدهم مگر اين که فرزند ابوطالب دخترم را طلاق دهد. چرا که فاطمه پاره تن من است هر که او را اذيت کند مرا اذيت کرده و هر که او را نگران کند مرا نگران کرده است»
حال انكه منظور حضرت را اگر باكمي انصاف بنگربم ميدانيم منظور حضرت چه كساني بودند.