خيلي وقته که در مورد دين اسلام و مذاهب آن تحقيق ميکنم و در حال حاضر خوشحال هستم فقط وفقط بگويم که مسلمانم،نه سني و نه شيعه.(گرچه به مسلمان بودنم هم شک کرده ام).
چه شما شيعيان بسيار بسيار متعصب و نه سنيان....همه و همه فقط و فقط به دور خود نگاه ميکنيد.مثل شخصي که خود را به تنهايي به قاضي ميبرد و حکم صادر ميکند.
کدام يک از شما حتي ذره اي در مورد دين خود و بر حق بودن آن تحقيقي در تاريخ داشته ايد که اين طور بر سر مذهبهاي پوچ و بيهوده دل و جگر همديگر را در مي آوريد.
آيا اين اسلام و اين مذاهب همان چيزي است که پيامبر بزرگ و والا مقام اسلام آن را براي مردم آورد؟
اگر اين است که من مخلص همه شما هستم و اگر نيست بجاي بحث جدل به دنبال راه هايي براي شناخت خدا و پيامبرانش و تمام بزرگاني که ذره ذره جان خود را فداي دين کردند باشيد.
مدير محترم سايت...از شواهد معلوم است که شما بسيار بسيار نسبت به مذهب خود تعصب داريد.
اول از همه تعصب چشم آدم رو کور ميکنه و با تعصب نميشه حقيقت رو پذيرفت.
اين مطالب رو به مدير محترم سايت اهل سنت جنوب هم گفته ام.
در مورد خيلي از مطالبي که شما عنوان کرديد هيچ سند و مدرک دقيقي و جود ندارد و همه و همه زاده فکر افراد کم خرد است(مطالب عنوان شده).
علي در بين تمام مسلمانان جهان اعم از وهابي و سني و شيعه و....بسيار بسيار قابل احترام است.شک نکنيد...تمام گفته هايم را با سند ارائه ميدهم.
اما در مذهب شما بزرگان کمي زياده روي در مورد علي(ع) به چشم ميخورد..بعضي از شما چنان زياده روي مي کنيد که حتي مقام علي رو برابر و يا بزرگتر از حضرت محمد(ص) ميدانيد(مثل مادر بنده)!
در حالي که علي از اوليا خدا بود نه انبيا و مقام انبيا به مراتب بالاتر و ارجع تر از اوليا است.
اين زياده روي در سخنراني هاي آقاي شيخ احمد کافي هم به چشم ميخورد(من عين 160 ساعت اون رو گوش کزدم) و به نظر بنده امثال اين آقا بيشترين تيشه را به ريشه اسلام و مسلمين زده اند.
شما در مورد خوار کردن علي صحبت کرديد و بزرگ شمردن خلفا.
در تاريخ طبري خواندم:
تا زماني که علي در بين شما هست من بهترين شما نيستم(ابوبکر(رض)
اگر از مقام علي دفاع ميکنيد با چشم باز به مقام ديگران هم بنگريد.اگر علي در بستر پيامبر خوابيد،ابوبکر هم اولين شخص از گروه محاجرين بوده است و با توجه به خطراتي که وجود داشت با پيامبر همراه شد و در غار رفتو براي سرشان جايزه گذاشتند.
بخوانيد که امثال حافظ و مولوي و سعدي فردوسي شيخ عطار نيشابوري ،خواجه عبدالله انصاري و ......در مقام اين افراد گه گفته اند و اينها همگي از عرفاي بزرگ بوده اند و سخن بيهونده در خصوص چنين مطالبي نميگ فته اند.
چيزي که براي من مثل روز روشن است توهينات بسيار زياد شيعيان نسبت به اهل سنت است و متاسافنه اين موضوع در خوانواده و اطرافيان خودم به چشم ميخورد و در سفرهاي بسيار زيادي که در تمام ايران داشته ام با تمام فرقه هاي اهل سنت ايران ارتباطهاي زيادي داشته ام و بجز احترام چيزي در ميان آنها نديده ام(البته افراد نا آگاه و بي اداب در همه جا وجود دارد.)
شيعيان مراسم عمر کشون ميگيرند و هرچه لايق افراد بي سر و پا است به عمر نسبت ميدهند.
در صورتي که همه اينها از صحابه پيامبر بوده اند و بسيار بسيار مورد احترامند و قران تمام اين محاجرين و انصار را که شامل اين افراد هم ميشو به بهشت دعوت کرده است.
عثمان هم داماد پيامبر بوده است و پيامبري که از دوره آخر زمان به مسلمانان خبر داده است دو دختر خود را به عثمان داده است.در حالي که پيامبر مي فرمايد از زيبا ترين گلهاي کنار خاکروبه بپرهزيد،يعني از خانواده بد دختر نگيريد و دختر نديد.
عمر هم که داماد پيامبر بوده است و در زمان حمله عمر به ايران حسن و حسين(ع) از سرداران لشکر عمر بوده ايند(که کاش پاي عمر ميشکست و به ايران نميامد).
علي بسيار بسيار از صفات پيامبر را به ارث برده است .اينطور که شما مبالغه و نقل قول ميکنيد نيست و هيچ يک سند معتبري ندارند و حتي در ميان صوفيان و درويشان کردستان هميشه بعد از نام پيامبر نام علي گفته ميبشود و شخصا در چند مجلس آنها حضور داشتم و اينقدر که علي رو در بين آنها شناختم در بين خانواده خود نشناختم و بيش از هر چيز با درويش صفتي و بي نيازي علي از دنيا به قول معروف حال کردم.
شما فرموديد:((((و ازمحمد بن حنفيه نقل ميکند که گفت: از پدرم (علي) پرسيدم چه کسي برترين مردم است پس از رسول خدا ؟ گفت: ابوبکر و سپس عمر! پس گفتم تو چه مي‌شوي؟ گفت : من تنها يک نفر از مسلمانانم!)))).
از انسانهاي بزرگ بعيد نيست که چنين حرفهايي بزنند و علي يقينا از جمه چنين افرادي بوده است.
و فرموديد((((علي هيچ چيز از علم پيامبر را به ارث نبرده بود!))))
پيامبر فرموده است من شهر علمم و علي دروازه آن.
(((( يعني اعتراف دارد به صحيح بودن خلافتشان))))در تمام مطالعاتم با اين نتيجه رسيدم که هيچ اختلافي بين اين افراد نبوده و اگر بوده به اين شکل نبوده و در تاريخ از طرف شيعيان چنان به آن دامن زده شده است که به اينجا رسيده ايد.
نميدونم مشکل شيعه چي هست و چه پدر کشتگي با سنت داره.سنت ميگويد خلافت و شما ميگوييد امامت.(يکي به من بگه اينها چه ربطي به هم داره.)
اگر سنت ميگفت علي امام چهارم است شما درست ميگفتيد و اگر شما ميگفتيد ابوبکر امام اول است اونها درست.
اما دعوا بر سر هيچ و پوچ است.
اگر علي را شهيد مي خوانيد تاريخ بخوانيد که ابوبکر هم در محراب کشته شد.
خواجه عبدالله انصاري که خدا رو شکر شيعيان هم از آن به خوبي ياد ميکنند ميگويد:
شيطان در بت خوانه زنديق شد،ابوبکر در بت خانه صديق شد و صديق مقام بسيار بالايي از که از طرف محمد به ابوبکر نسبت داده شده است.
چطور ميشود چنين فردي حق کسي رو نا حق کنه؟
من به روايات کاري ندارم.
يکي از دلايلي که از مذهب بيذارم همين روايات و استناد به آنها از طرف شيعه و سني است و به نظر من تنها مذهبي که به روايات متکي نيست سني شافعي است و وفقط بر اساس قرآن و تاريخ و احاديث معتبر شيعه و سني در بين آنها سخن گفته ميشود.
خدا خيرتون بده که لااقل يک جا يک طرفه با قاضي نرفته ايد:
((((و اين درحالي است که امويان مردم را در قلمرو حکومت اسلامي، وادار به دشنام و نفرين علي کرده و از ذکر هر فضيلتي براي او قدغن نموده و حتي نمي گذاشتند کسي نام علي را بر خود يا فرزندانش بگذارد و علي‌رغم اين انکارها و مخالفتها، فضائل و مناقبش، جهان را فرا گرفته است. و در اين باره امام شافعي ميگويد:
« در شگفتم از مردي که دشمنان، کينه توزانه، فضائلش را پنهان داشتند و دوستانش از ترس آشکار نکردند. با اين حال آنقدر فضيلت براي او ذکر شده که زمين وآسمان را پر کرده است. »))))
اما برايم جالب است که شما شيعيان و شما سنيان همه سني و شيعه هستنيد و خود نميداند.
شيعه يعني پيرو و سني يعني عمل کردن به سنت پيامبر(درسته همه ميدانيد،اما نوشتم که بيشتر به اين معاني فکر کنيد).
و باز برايم جالب است که از شما بپرسم بعد از وفات پيامبر نماز خواند ميان شما و اهل سنت تغيير کرده است؟
و يا بعد از وفات آن حضرت ابوبکر نماز خواندن را تغيير داده است؟
و يا بعد زا خلافت اين سه نفر نماز خواندن را علي تغيير داد؟
ويا در طول تاريخ اين اختلافات شکل گرفت؟
و يا شايد همه اينها به يک شکل نماز ميخواندند؟
برايم جالب است که شما شيعيان بر خلاف آيه 6 سوره ماعده وضو ميگيريد.
بريام جالب است که شما شيعيان نماز خواند سنيان را باطل ميدانيد و اين را در تمام رساله هاي خود مينويسيد در حالي که علماي سني در مورد هيچ يک از آداب شما فتوا نميدهند.
برايم جالب است که مذهب خود را کاملا بي نقص و بي عيب ميدانيد و همه عيب ها را به گردن مذاهب ديگر ميندازيد و البته اين از خصوصيات ذاتي ما ايراني ها است.
(دوستاني که اين مطالب رو ميخونند احتمالا به اين نتيجه ميرسند که بنده لابد سني هستم و اهل سنت هم فکر ميکنند که من شيعه هستم که اين مطالب رو عنوان ميکنم.
اما به نظر من هم قم خوبه هم کاشون......).
و در نهايت به نظر من همه و همه قابل احترام هستند و هيچ يک از ما حق اهانت کردن به ديگري را نداريم.
اين مطالب رو نوشتم چون جو اين سايت بسيار نا عادلانه است.